بدون عنوان
امروز برای من خیلی سخت بود که امیرعلی رو خانه مامان بگذارم و بیایم سرکار . این سه روز تعطیلی را سعی کردم که بهمون خوش بگذره . همه اش با هم بازی کردیم و بیرون رفتیم . به خاطر همین امروز برای من و رضا و امیرعلی آمدن سرکار عذاب اور بود . ناز ناز من تازگيها از پله پايين آمدن را ياد گرفته است . و به تبع اين ياد گرفتن . فهميده كه مي تواند از مبل ها هم بالا برود و بعد پايين بيايد . الان يكي دو روزي است كه كارش شده است بالا رفتن از مبل و راه رفتن يا ايستادن روي آن و سپس پايين امدن. و متاسفانه چون اين كار را بدون دقت انجام ميدهد . هر بار كه از مبل بالا مي رود . قلب من هم تند تند مي زند كه خدايا كمكش كن . هر كار ميكنم كه سرش را با ي...
نویسنده :
امیرعلی خیاطی
9:54